مقدمه
مقاومت از منظر قرآن یک اتفاق لحظهای و زودگذر
نبوده؛ بلکه یک فرهنگ، یک مکتب و یک مسیر ماندگار همراه با اصول و مؤلفههای خاص
خود است. استقامت در مسیر افعالی است که شرط لازم برای رسیدن به اهداف انسان در
طی مراحل زندگانی است.؛ همانطور که آیات قرآن هدف اصلی مقاومت را ایجاد توازن
وتعادل در انسانها و جامعه انسانی بیان میکند. (حدید: ۲۵) مقاومت دارای
دستاوردهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره است. در این میان از
آنجا که دستاوردهای اجتماعی باعث گسترش مقاومت و رشد جوامع بشری گردیده و در
مقابله با تهاجمات فرهنگی - اجتماعی بیگانگان بسیار سودمند است؛ از اینرو پرداختن
به تبیین دستاوردهای اجتماعی مقاومت ضروری می نماید. از جمله دستاوردهای اجتماعی
مقاومت؛ می توان به عدالت اجتماعی، برخورداری مؤمنان از امدادهای غیبی، خنثی کردن
کید دشمنان و نقش بر آب کردن نقشههای شوم آنان، اشاره کرد؛ انبیاء الهی نیز برای
رساندن جامعه به نقطه کمال همواره برترین الگوهای مقاومت محسوب میشوند و در
روایات فراوانی آحاد جامعه انسانی و اسلامی را به این مهم رهنمون میسازند. نوشتار
حاضر، در صدد است که با روش عقلی و نقلی و
با ابزار کتابخانه ای و پردازش اطلاعات به صورت
توصیفی - تحلیلی به تبیین دستاوردهای اجتماعی مقاومت از منظر قرآن کریم
بپردازد. از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و در اجتماع راحت تر می تواند زندگی
نماید و زیر بنای فکری هر اجتماع بر پایه اعتقادات آن است به همین جهت می توان
گفت، مهمترین بُعد مقاومت؛ مقاومت اجتماعی است که سایر ابعاد مقاومت مثل مقاومت
فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره را تحت الشعاع خود قرار می دهد؛ زیرا با نهادینه
شدن دستاوردهای مقاومت اجتماعی میتوان به جرأت استقامت در بقیه ابعاد زندگی را
تضمین کرد؛ بنابراین سوال اصلی در این مقاله این است که از منظر قرآن مقاومت چه
دستاوردهای اجتماعی میتواند داشته باشد؟ با جستجوی به عمل آمده در سایتهای علمی
در زمینهی دستاوردهای اجتماعی مقاومت اثر مستقلی تدوین نشده است. همچنین در ضمن
آثار مرتبط با مقاومت نیز به دستاوردهای دیگر مقاومت پرداخته شده بدون اینکه اشارهای
به دستاورد اجتماعی مقاومت شود؛ از این رو می توان گفت موضوع نو و بدیع است.
۱. مفهوم شناسی
در این قسمت برخی واژگان مهم تحقیق را مفهوم شناسی نموده و معنای مورد
نظر در پژوهش حاضر را بیان مینماییم.
1ـ1. دستاورد
در کتب
لغت واژهی دستاورد به معنای «باز دست آوردن»، «از نو در تصرف گرفتن»، «دیگر باره
متصرف شدن»، «دست بر چیزی آوردن»، «هجوم
بر آن و چیرگی خواستن بر چیز»(دهخدا، 1361: ج23، ص170) آمده است. همچنین معانی
«نتیجه»، «حاصل و پیآمد چیزی» یا آنچه بر اثر تلاش و فعالیت شخص یا گروهی فراهم
میشود.(انوری،1381: ج 4، ص3171) در این مقاله منظور از دستاورد همان آثار و نتایج
و حاصل است.
1ـ2. اجتماع
این واژه مصدر باب افتعال از ماده جمع به معنای نزديك
نمودن و پيوستن بعض از چيزى به بعض ديگر است. (راغب، ۱۴۱۲ق، ص 201) و چون باب
افتعال معنای مطاوعه دارد این واژه به معنای جمع شدن است. در اصطلاح به مجموعهای
از انسانها در زندگی همسان، با نیازها، عقاید و اهداف مشترک گفته میشود.(ر . ک
مصباح یزدی، 1379: ص۲۱). در این مقاله اجتماعی وصفی برای دستاورد در نظر گرفته شده
در برابر زندگی فردی.
1ـ3. مقاومت
ریشه لغوی استقامت «قوم» به معنای استمرار و پایداری
در راه است(فراهیدی، 1410 ق، ج5، ص233). همچنین
در فرهنگهای فارسی این واژه به
معنای پافشاری، ایستادگی، استقامت، پایداری و با کسی برابری کردن (دهخدا، 1361: ج13،
ص۱812) یا به ایستادگی کردن و ضدیت کردن (انوری،1381، ج4: ص979)معناشده است. در
مفهوم استقامت، دوام ثبات و انجام درست
فعل مدنظر است. به عنوان مثال مرحوم طبرسی فرموده اند استقامت همان ادای مأموریت و
رساندن آن و جلوگیری از منهیات الهی است(طبرسی، ب،1380، ج۵: ص304). مرحوم علامه
طباطبائی بر این باورند که؛ استقامت معنایش این است که انسان همواره بر طریق
مستقیم که راه متوسط میان افراط و تفریط است باشد و منظور از امر به استقامت،
اعتدال و نهی از افراط و تفریط است. (طباطبایی، 1417ق، ج11: ص49).
آیت الله مکارم در این زمینه می فرمایند استقامت در
اصطلاح، تطبیق دادن عمل یا روح دین است و کرامتی است که خدای تعالی پارهای از آن
را به بندگان مخلص خود تخصیص داده است (مکارم شیرازی، 1385، ج2: ص425). در جای
دیگر آمده است؛ استقامت در اصطلاح مقاومت انسان در برابر مصایب و آلام میباشد و
برای رسیدن به هر نوع هدف، استقامت و پایداری لازم است چون بدون استقامت چه در امر
مبارزه و چه در کارهای عادی نمیتوان به نتیجه رسید (تهرانی، 1391، ص42) بنابراین
در این مقاله منظور از مقاومت همان پایداری و ایستادگی انسان در برابر مشکلات است.
۲. دستاوردهای ایجابی اجتماعی مقاومت
از منظر قرآن کریم مقاومت دارای یکسری دستاوردهای
اجتماعی است که برخی از این دستاوردها موجب رشد و تعالی جامعه میشود و برخی دیگر
ناهنجاریها و معضلات اجتماعی را اصلاح میکند؛ از اینرو از دستاوردهای نوع اول
با نام دستاوردهای ایجابی و از نوع دوم با نام دستاوردهای سلبی یاد میشود.
۲-۱. تقویت وحدت
و همبستگی اجتماعی
یکی از مهمترین آثار مقاومت در زندگی اجتماعی،
ایجاد وحدت و انسجام بین افراد جامعه است. اگر در اجتماع خبری از تفرقه و نزاع
نباشد و مردم همدل و متحد در مسیر خود گام بر دارند به تمام اهداف متعالی و الهی
خواهند رسید و نتیجه مقاومت و صبر خود را در همین دنیا مشاهده میکنند، البته به
فرموده مقام معظم رهبری «مراد ما از وحدت اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی
نیست. مراد ما از وحدت دنیای اسلام، عدم تنازع است: «و لا تنازعوا فتفشلوا» تنازع
نباشد، اختلاف نباشد».. (بیانات رهبری، 5/3/1385)
خداوند متعال در آیات مختلفی بندگانش را و مخصوصاً
مسلمانان را به مقاومت در برابر دشمنان ترغیب میکند و میفرماید: «فلا تهنوا و تدعوا الی السّلم و
انتم الاعلون و الله معکم و لن یترکم اعمالکم» (محمد: 35) «هرگز سست نشوید و دشمنان را به صلح (ذلّت
آور) دعوت نکنید در حالی که شما برترید و خداوند با شماست و چیزی از ثواب اعمالتان
را هرگز کم نمیکند.»
پیام آیه عدم کوتاهی در مبارزه و مقاومت و ایستادگی
در برابر دشمنان است.(طباطبائی، ج18: ص 249) و این به طور مسلم است که همگی
در اجتماع باید مقاومت داشته و سستی در برابر دشمن نداشته باشند ـ ؛ همانطور که در
آیه هم فعلها به صورت جمع آمده اند ـ تا این خط جهت پیدا نماید وگرنه اگر اتحادی
در این زمینه در کار نباشد این مقاومت معنا پیدا نمی کند.
مقام معظم رهبری در مورد وحدت کلمه و قدرت مقاومت میفرمایند:
« من توصیهام به مسئولان کشور، به نخبگان سیاسی، به برگزیدگان و برجستگان دینی به
آنهایی که منطقه نفوذ کلمهای در میان مردم دارند این است که تا آنجا که میتوانند
بر روی این اتحاد و انسجام با ارزش ملّت ایران تکیه کنند، ایمان به خدا و اتحاد،
دین و اتحاد کلمه، این دو چیز است که میتواند کشورها و ملتها را روی پای خودشان
نگه دارد، قدرت مقاومت به آنها بدهد و ملّت ایران بحمداللّه از این دو برخوردار
است. ( بیانات رهبری، 8/5/1391)
امام خمینی(ره) هم در مورد همبستگی و وحدت میفرمایند:
«أن
تقوموا للّه» (نساء:
46) قیام لله دیگر نمیتواند که یک کسی یک طرف برود یک کسی یک طرف دیگر. ا گر
دیدید در یک قیامی دسته دسته و حزب حزب و جبهه جبهه شد بدانید که خدا درکار نیست.
اگر همه با هم متوجه به یک نقطه باشند دعوت به وحدت کلمه است. به عقیده است و وحدت
عقیده وحدت کلمه میآورد. (وحدت از دیدگاه امام خمینی (ره) تبیان آثار موضوعی،
دفتر 15).
در آیه دیگر قرآن کریم به این اثر مهم اشاره شده است
که میفرماید: «واطعیوالله رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم واصبروا اِنَّ الله
مع الصابرین» (انفال:
46) «و از خدا و از فرستاده او فرمان برید و با هم نزاع و ستیزه نکنید و بیمناک میگردید
و تسلط و حکومتتان از میان میرود و شکیبایی ورزید که همانا خدا با شکیبایان است».
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه میفرماید: همواره در برابر مشکلات و
ناملایمات که دشمن به وسیله آن تهدیدتان میکند ملازم خویشتنداری و اکثراً در ذکر
خدا باشید و حوادث و سنگینی بار اطاعت شما را از جای نکند و از پا در نیاورد و اگر
امر به صبر را با جمله: « اِنَّ الله مع الصابرین» تأکید فرمود برای این است که
صبر قویترین یاوری است که در شدائد و محکمترین رکنی در برابر تلوّن در عزم و
سرعت تحوّل در اراده است. همین صبر و
استقامت است که به انسان فرصت صحیح داده و به منزله خطی است که در هنگام
هجوم افکار پریشان و صحنههای هول انگیز به انسان فرصت میدهد که درست فکر نموده و
درست تصمیم بگیرد، پس خداوند با صابران است (طباطبایی، 1417ق، ج 9 : ص96).
باز در این
آیه نیز با دقت در تعابیر آورده شده همه آنها جمع هستند و اگر عده ای صبر و
استقامت نشان دهند و عده ای امر به مقاومت نشوند این دستاورد اجتماعی که بروز و
ظهورش به صورت اتحاد است معنا پیدا نمی کند بنابراین میتوان گفت که مقاومت و
پایداری باعث ایجاد وحدت و همبستگی و استحکام پیوندهای اجتماعی در جامعه میشود که
خود این وحدت سر منشأ جذب همه نیکیها و نعمتهای مادی و معنوی خواهد بود.
2 -2. رشد
فضائل اخلاقی ـ اجتماعی
استنقامت باعث به وجود آمدن صفات و فضائل اخلاقی
و اجتماعی مثل کرامت میشود که همین کرامت
باعث برتری او بر سایر مخلوقات حتی فرشتگان الهی است و خداوند متعال در قرآن کریم
به این برتری اشاره میفرماید: «اِنَّ اکرمکم عندالله اتقاکم» (حجرات: 13). کرامتی که ثمره استقامت است و حضرت
علی(علیه السلام) در این باره مینویسد: «علیک بمِنهج الاستقامه فانّه یکسبک
الکرامه و یکفیک الملام» (لیثی واسطی، 1383، ص333): «بر تو باد پیمودن راه استقامت
زیرا به تو کرامت میبخشد و سرزنش را از تو باز میدارد». انسانی که در مشکلات و
سختیها مقاومت میکند هرگز تن به ذلّت و خواری نمیدهد و از آنجا که در دین ناگزیر
همیشه با محدودیتها و ناملائمات روبروست با استقامت میتواند کرامتی کسب کند که
مکمّل کرامت ذاتی اوست.
استقامت باعث جلب رضایت خداوند و رسیدن به مقام رضا
و احسان و تربیت و تکامل نفس و خود باوری و اعتماد به نفس میشود که به برخی از
آیات آن اشاره میشود. قرآن کریم درباره ارزش نفس میفرماید: « و لقد کرّمنا بنی
آدم» (اسراء:70 ) «و حقا که ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم».
در جای دیگر آمده: «لا یغرّنک تقلّب الّذین کفروا فی البلاد متاع قلیل ثم
مأواهم جهنّم و بئس المهاد» (آل عمران: 97 ـ 196) «مبادا رفت و آمد و جنب و جوش کسانی که کافر شدند در
شهرها تو را فریب دهد (این) برخورداری اندکی است (از دنیا) سپس جایگاهشان جهنم است
و بدجایگاهی است.» سید قطب در توضیح آیه معتقدند: عقاید، بینشها و ارزشها و
اوضاعی بر جامعه حکم میرانند که تماماً با عقیده و بینش و ارزشها و موازین انسان
مؤمن مغایرت دارند، اما همواره او احساس میکند که برتر و بالاتر است و اینها همه
در مرتبه مادون او قرار دارند، با احساس کرامت و عزت از بالا به اینها نظر میاندازد.
وقتی آنها را نیز به چیزی که با خود دارد هدایت نماید و به همان افقی که خودش در
آن زندگی میکند، نعمت میبخشد (شاذلی، 1402ق، ج1: ص549)؛ بنابراین اگر مقاومت در
برابر این حرکات کفار و منافقین صورت نگیرد هر لحظه امکان افتادن انسان در ورطه
نابودی وجود دارد.
در جای دیگر خداوند متعال با بیان آیه شریفه «یا ایها الذین امنوا علیکم انفسکم
لایضرکم من ضلّ اذا اهتدیتم الی الله مرجعکم جمیعا فینبئنّکم بما کنتم تعلمون» (مائده: 105) «ای کسانی که ایمان آوردهاید!
مراقب خودتان باشید، اگر شما خود هدایت یافتید، (ضلالت) کسی که گمراه شده به شما
زیانی نمیرساند بازگشت همه شما به سوی خداست، پس شما را از آنچه میکردید، آگاه
خواهد نمود». علّامه طباطبایی به این نکته اشاره میکند که ملازمت کن نفس خود را
از جهت اینکه نفس شما راه هدایت شماست. راهی که او را به سعادتش میرساند.
(طباطبایی 1417ق، ج6: ص164).
انسانی
که نقاط ضعف و قوّت خود را میشناسد و معرفت به نفس پیدا میکند با مقاومت و
مخالفت با هوای نفس، فضائل و صفات اخلاقی را در خود نهادینه میکند و با برکندن
رذائل نفسانی با جامعه خود پیوند محکمتر و با نفس خود رابطۀ کم تری برقرار میکند تا جایی که باعث
سعادت دنیوی و اخوروی خود گردد.
۲-۳. ایجاد
عدالت اجتماعی
عدالت
اجتماعی گویای توزیع عادلانه امکانات و ثروت میان افرادی است که دارای حقوق
برابرند. لذا توزیع عادلانه مستلزم شناسایی ویژگیهای فرد فرد جامعه است و چون
چنین کاری ممکن نیست؛ عدالت اجتماعی برخلاف تصور رایج مفهومی به غایت ذهنی و سیال
است. میل به عدالت از اولین گرایشات فطری انسان است و تنفّر از ظلم و بیعدالتی
نیز در نهاد انسان قرار داده شده لذا شاید بتوان ادعا کرد یکی از مهمترین علل به
وجود آمدن بیشتر انقلابها در جهان بیعدالتی اجتماعی است (مکارم، ۱۳۸۲، ج23: ص 371).
در قرآن کریم در آیه 25 سوره حدید میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ
وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ
...» که مراد از (کتاب) وحی آسمانی است که
باید مکتوب شود و کتاب گردد و مراد از (المیزان) همین ترازوی مورد استفاده در داد
و ستد ماست که نماد قسط و عدالت است و یا قوانین شریعت که معیار سنجش حق از باطل
است و یا عقل بشر که میزان شناخت نیک از
بد است. كه سبب رشد و انتظام شئون زندگى و نفوذ و اجراى عدل در اجتماعات بشرى
خواهد بود.(حسینی همدانی، ۱۴۰۴ ق، ج16، ص 202)
در آیه
دیگر «فلذَلِكَ
فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ
بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ» (شوری: 15) «پس به سوی همان (شریعت مردم) را دعوت کن و همانگونه مأموری
پایداری نما از هوا و هوس آنها پیروی نکن و در مأموریت پایداری نما.» علامه
طباطبائی معتقدند که در جمله «امِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ» منظور
این است که من مأمور شدم بین شما عدالت برقرار کنم یعنی مساوی دانستن همه مردم است
از حیث اینکه همه را باید دعوت کرد تا متوجه شرعی که نازل شده، بشوند. (طباطبایی،
1417ق، ج18: ص34). عدالت اجتماعی یقیناً زمان بر و فرایندی تدریجی خواهد بود و
مسلّماً در زمان کوتاه اتفاق نخواهد افتاد؛ بنابراین میطلبد مردم جامعه در تحمل
مشکلات استقامت بورزند و با صبر و مقاومت موانع به وجود آمدن عدالت را برطرف کنند
تا حکومت اسلامی بتواند خود را در مسیر تحقق عدالت پیش ببرد.
۲-۴. برخورداری
از سنت امداد الهی
همه
انسانها تأیید شدن خود را دوست میدارند و این یک نیاز در درون همه آدمیان است که
بعد از انجام کار صحیحی از سوی محبوب مورد توجه قرار گیرند لذا خداوند متعال هم
بعد از استقامت کردن بندگانش، نمایندگان مقرّب خود را بر آنها نازل میکند و او
را از جایی که گمان نمیبرد یاری میرساند.این سنت امداد الهی است که معمولا در پی
سنت هدایت الهی جاری می گردد.
قرآن
کریم در این رابطه میفرماید:
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ
عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا
بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت: ۳۰) «بیتردید کسانی که
گفتند پروردگار ما الله است سپس پایداری نمودند فرشتگان بر آنها فرود آیند و
گویند که هرگز مترسید و غمگین نشوید شما را مژده باد به بهشتی که وعده داده میشوید.»؛
مرحوم طبرسی معتقدند؛ فرشتگان بر اهل استقامت وارد میشوند و آنان را در مسیر
زندگیشان یاری میرسانند و به آنها دلگرمی میبخشند حضور فرشتگان فقط یکبار
نخواهد بود بلکه حضوری دائمی است بر اهل استقامت تا روحیۀ آنها را مضاعف سازند،
یاریشان کنند و با همدلی و همراهی، حزن و اندوه را از آنان برطرف نمایند. اینکه به
مؤمنان به دوستی فرشتگان در دنیا و آخرت مژده داده شده است و اینکه در بهشت آنچه
را بخواهند برای آنها آماده است دالّ بر این است که استواری و پایداری در ایمان و
عمل از شریفترین عبادتهای خدا و از پر ارجترین مسلکها و درجۀ نهایی کمال در آن
است. (طبرسی،ب، 1377، ج4: ص32)
برخی
مفسرین دیگر در ذیل این آیه آورده اند که «اِنَّ الذین قالوا ربنا الله» اشاره دارد به توحید اقرار ـ «ثم استقاموا» اشاره دارد به توحید
معرفت. توحید اقرار، عامه مؤمنان و توحید معرفت، عارفان و صدیقان را در بر میگیرد...
توحید معرفت که از آن به استقامت تعبیر شد، یعنی در تصدیق به نهایت تصدیق برسد در
حدائق حقایق ایمان به قدم صدق و یقین بخرامد و بر جاده صراط مستقیم قدم ثابت
بدارد... پیر طریقت گفت: صحبت با حق دو حرف است: اجابت و استقامت. اجابت عهد است و استقامت وفا. اجابت
شریعت است و استقامت حقیقت است. درک شریعت هزار سال به ساعتی در توان یافت و درک
حقیقت ساعتی به هزار سال در نتوان یافت (ر.ک: میبدی، 137۱، ج 8 : ص529)؛ پس استقامت
در درجهای بالاتر از پذیرش زبانی قرار دارد و بعد از آن رخ میدهد و کسی که به آن
بپردازد از امداد غیبی خداوند بهرهمند میشود.
خداوند در آیات 12 ـ 9 ، انفال[1]، یاد آور میشود که چگونه مؤمنان را با یاری
فرشتگان پایدار کرد و با بارش باران به کمکشان شتافت و از اینجا روشن میشود که خداوند به کمک مؤمنان
میشتابد تا در مقابله با دشمن ثبات قدم داشته باشند از جمله نصرتهای الهی و
معجزات نبی(صلی الله علیه وآله و سلم) القای رعب و ترس در قلوب است که از خود آن
حضرت مروی است که فرمودند: « نصرت بالرعب؛ چنان ترسی به آنها وارد شد که آنها فرار
کردند. (طباطبائی، ۱۴۱۷ ق، ج9، صص: ۲۰ـ۲۲)
۲-۵. نزول
برکات اجتماعی
اولین سبب رفاه و آسایش انسانها نزول باران است.
زندگی بر چرخه آب میگذرد این پیوند میان ماندگاری بر راه و میان رفاه و آسایش و
استقرار در زمین حقیقت بر پا و برجایی است. رزق مادی انسان که خداوند آن را ضمانت
کرده است به او میرسد و اگر استقامت ورزید و در طریق ایمان پا پس نکشید خداوند
روزیها و برکات معنوی را نیز شامل حال وی میکند.
در آیه کریمه « وأن لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماءً غدقاً
لنفتنهم فیه» (جن ،17
ـ 16) و« بیتردید اگر (انس و جن) بر راه راست اعتقاد و عمل استقامت ورزند حتماً
آنها را از آب فراوان و برکات مادی و معنوی سیراب سازیم تا آنها را در این باره
آزمایش کنیم».
علامه طباطبائی معتقدند مراد از طریقه در آیه شریفه
طریقه اسلام است و استقامت بر طریقه به
معنای ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاقی است که ایمان به خدا و آیات او اقتضای آن
را دارد. بعید نیست از سیاق استفاده شود که جمله «لاسقیناهم ماءً غدقا » مثلی باشد
که بخواهد توسعه در رزق را برساند. جمله «لنفتنهم فیه» هم این احتمال را تأیید میکند،
چون خدای تعالی غالباً با توسعه رزق بندگان را امتحان میکند، پس استقامت در طریقه
وسعت رزق فراوان را در پی دارد. (طباطبایی، 1417ق، ج2: ص47).
نکته قابل ذکر با توجه به حدیث امام صادق(علیه
السلام) که مراد از طریقه را مذهب و عقیده امامیه و استقامت بر طریق حقه امامیه
أثنی عشری میدانند (مجلسی، 1403ق، ج2: ص119) استقامت بر حق و ایمان موجب وفور
نعمت و نزول برکت است نه اصل ایمان آوردن که ممکن است مؤمنانی ایمانشان به ودیعه
بوده باشد و با آنها تا آخر راه همراهی نکند.
توسعه در رزق و فراوانی برکت مادی و معنوی در زندگی
از برکات و نتایج استقامت است و انسانهایی که در تمام فعالیتهای خود خدا را در نظر
دارند و با نام و یاد او آغاز میکنند ،
به اتمام میرسانند و به خوبی دریافتهاند که رمز برخورداری از این موهبتهای الهی مقاومت در
راه حق و استقامت بر طریقه ایمان است.
2 – 6. نصرت و پیروزی
در جامعه
اگر انسان یقین به پیروزی خود داشته باشد آرامش خاطر
قرین او خواهد بود و در راه از هیچ مانعی شکست نخواهد خورد و استقامت برای او در
رسیدن به هدفش مسلّماً سهلتر خواهد بود. خداوند متعال در قرآن کریم بارها صابرین
رابه پیروزی و رستگاری بعد از استقامتشان مژده میدهد و میفرماید:«إنی جزیتهم الیوم بما صبروا اَنّهم
هم الفائزون»
(مومنون: 111) «حقا که من امروز آنها را در مقابل صبرشان پاداش خواهم داد که آنها
همه کامیابند.» در تفسیر المیزان علامه طباطبایی مراد از «الیوم» را روز قیامت و
طبق سیاق متعلّق استقامت که به خاطر اختصار ذکر نشده است را استقامت و صبر در ذکر
خدا میدانند. (ر.ک: طباطبایی، 14۱۷ ق، ج15: ص71)
اگر کسی خواهان پیروزی است باید صبر و استقامت داشته
باشد چون چنین شخص مقاومی میتواند در مشکلات با آرامش خاطر و سر فرصت فکر کند و
بعد از بررسی راههای مختلف و مشورت راهی که به پیروزی منتهی میشود را برگزیند
حضرت علی(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «و استشعروا الصبر فانّه أدعی الی
النّصر» (شریف الرضی، ۱۳۷۹، ص51)؛ «پایداری و استقامت را پیشه خود سازید که این
خصلت مایه پیروزی است».
در آیه 200 آل عمران هم بندگان را به صبر ترغیب
نموده و نتیجه آن را فلاح و پیروزی بیان کرده است. «يَا أَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا ٱصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا
وَٱتَّقُوا ٱللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «ای کسانی که ایمان آوردهاید! شکیبایی ورزید
و دیگران نیز به شکیبایی وادارید (و در برابر دشمن پایداری) کنید و مرزداری نمایید
و از خدا پروا کنید تا رستگار شوید». علامه طباطبائی در ذیل این آیه می فرماید:
مصابره عبارت است از وصل کردن نیروی مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد، بلکه همه
نیروها و کارها در جمیع شئون زندگی چه در حال شدت و چه در حال رفاه و خوشی، مرابطه
نیز جامعه به سعادت حقیقی دنیا و آخرت خود برسد. به همین جهت به دنبال سه کلمه
امر، « اصبروا وصابروا و رابطوا»، «اتقوالله لعلّکم تفلحون» را اضافه کرد که البته
منظور از این فلاح، فلاح تام و حقیقی است. (طباطبایی، 1417ق، ج4: ص91)
در سوره انفال نیز به پیروزی به وسیله صبر اشاره شده
است: «يَا
أَيُّهَا ٱلنَّبِىُّ حَرِّضِ ٱلْمُؤْمِنِينَ عَلَى ٱلْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ
عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ
يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ
قَوْمٌ لَّايَفْقَهُونَ» (انفال: ۶۵) «ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد ترغیب کن که اگر از
شما بیست نفر شکیبا باشند بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر از شما یک صد تن باشند
بر هزار تن از کسانی که کفر ورزیدهاند پیروز میگردند، زیرا آنها گروهی هستند که
نمیفهمند».
آیت الله مکارم در ذیل آیه تصریح کردند بر این مطلب
که؛ هر گاه بیست نفر صبور و با استقامت از شما باشند به دویست نفر غلبه میکنند و
اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران پیروز میگردند. چه نیرویی است که یک نفر
را توانایی ده نفر و صد نفر را توانایی با هزار نفر میدهد؟ این نیرو همان صبر و
استقامت است که در آیه به آن تصریح شده است. (مکارم شیرازی، 1384، ج2: ص465).
در جای دیگر آمده: «وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ
وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا
وَٱنصُرْنَا عَلَى ٱلْقَوْمِ ٱلْكَافِرِينَ» (بقره: 250) «پروردگارا! مقاومت در برابر دشمن را بر ما
سرازیر کن و گامهایمان را استوار دار و ما را به این دشمنان کافر پیروز بگردان».رهبر معظم انقلاب نیز در تفسیر این آیه میفرمایند:
« در این مبارزه حق و باطل پیروزی قطعاً با جبهه حق است نه امروز. [بلکه] دیروز،
امروز و فردا، هر جا چنین مبارزهای به وجود بیاید، پیروزی با جبهه حق است، مشروط
به چند شرط: [اگر] اهل حق و کسانی که طرفدار حقند نیت کنند، همت کنند، صبر کنند،
ایستادگی کنند، مبارزه کنند، بلا شک پیروز خواهند شد(بیانات رهبری، 24/11/1396).
در آیه دیگر اولین اثر یاری خدا و رسولش را نصرت الهی
و ثابت قدمی مؤمنان بیان میکند. «وَٱلَّذِينَ ٱهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَ
ءَاتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ» (محمد: 17) «و كسانى كه هدايت يافتهاند
(خداوند) بر هدايتشان افزوده و آنها را (روح) پرهيزكارى متناسب حالشان بخشيده است.» ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر خدا را یاری کنید
و برای خشنودی او با کافران بجنگید و از دینش حمایت کنید او نیز با فراهم آوردن
اسباب پیروزی، شما را یاری میکند و گامهایتان را در میدان نبرد استوار میسازد.(طبرسی،
الف، ج9، ص: 154).
همچنین مقام معظم رهبری بر این باورند که منظور از اینکه خدا مؤمنان را یاری میکند
یعنی؛ اسباب پیروزی بر دشمن را برایشان فراهم میسازد. به هر وسیلهای با انداختن
ترس در دل دشمنان، دادن قدرت اراده به مؤمنان، برنامهریزی دقیق، یاری فرشتگان،
تغییر مسیر حوادث به نفع مؤمنان جذب مردم به مؤمنان. این تعبیر، بهترین تشویق برای
مقاومت و مبارزه است، چون مؤمنان را به قدرت نامحدود خدا متصل میکند. (بیانات
مقام معظم رهبری، 18/3/1398).
3. دستاوردهای سلبی
اجتماعی مقاومت
در اینجا منظور از آثار سلبی آن دسته از دستاوردهای
اجتماعی مقاومت هستند که با رعایت اصول مقاومتی آنها موانع و معظلات را از اجتماع سلب میکنند.
3 - 1. خنثی
سازی توطئههای فرهنگی ـ اجتماعی دشمنان
از آنجا که استقامت در راه حق در طول تاریخ هیچگاه
به مذاق نااهلان خوش نیامده از هیچ توطئهای برای بیرون راندن مؤمنان از صراط
مستقیم دریغ نمیکنند و یکی از مهمترین برنامههای آنها، تاختن به فرهنگ اصیل
اسلامی و هجوم شبهات فرهنگی و در یک کلمه شبیخون فرهنگی است. امام خمینی (ره) در
این باره میفرمایند: «این طبیعی افکار فاسد بشر است که باید به هر وسیله خار راه
را از سر راه برداشت و یک وسیله بزرگ علاوه بر وسائل نظامی و اقتصادی و قضایی،
همان بعد فرهنگی است. فرهنگ فاسد غرب و شرق اقتضاء میکند که با وسایل عظیمی که در
دست دارند در تمام ساعات روز به دروغپردازی و تهمت و افترا بر فرهنگ اسلامی
بتازند. (خمینی، 1368: 20/ 441).
در سوره جن که معرف طراح اصلی تهاجمات فرهنگی است میفرماید:
«وَ أَمَّا
ٱلْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا* وَ
أَلَّوِ ٱسْتَقَامُوا عَلَى ٱلطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم
مَّاءً غَدَقًا* لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ
يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا» (جن: 17 ـ 14) «و از ما گروهی تسلیم (امر خدا) و گروهی منحرف از
حقند، پس کسانی که تسلیم شدند آنهایند که رشد و هدایت را جستجو و پیدا کردهاند
و اما منحرفان از حق مسلماً هیزم جهنم
خواهند بود (پایان سخن اجنه) و (نیز به من وحی شده که) بیتردید اگر (جن و انس) بر
راه راست اعتقاد و عمل استقامت ورزند حتما آنها را از آب فراوان و (برکات مادی و
معنوی) سیراب سازیم تا آنها را در این باره آزمایش کنیم و کسی که از یاد پروردگار
خود روی گرداند او را در عذاب سختی که بر او چیره شود در میآورد». در این آیه
خداوند متعال از طراحان تهاجمات و شبهات فرهنگی به قاسطون و گروه منحرف یاد میکند
که به قول علّامه طباطبایی(ره) آنها گروهی هستند که منحرف حقّند و مایل به سوی
باطل هستند. (طباطبایی، 1417ق، ج20: ص46)
با توجه به اینکه «أن لو استقاموا» جمع بیان شده میتوان
دریافت که در برابر هجوم دشمنان باید همگی استقامت گروهی و جمعی داشته باشند و
مقاومت فردی جوابگو نیست. دشمنان با تهاجمات فرهنگی خود ناتوانی و رکود و سستی را
به جوامع خصوصاً کشورهای اسلامی تلقین میکنند و با تضعیف و به سخره گرفتن نمادهای
فرهنگی سعی در به اسارت بردن انسانها و ظلم عقیدتی و فرهنگی بر آنها هستند. با
انواع تلاشهای مداوم مثل استراق سمع، ساختن سخنان دروغ، برنامهریزی دقیق، تهدید
و تردید در باورهای دینی و... که به نظر میرسد تنها راه مبارزه با این اهداف شوم،
فقط و فقط استقامت ملتها با تعمیق مؤلفههای فرهنگی خود و آگاهی از توطئههای
فرهنگی و غیر فرهنگی محسوس و نامحسوس دشمن است. خداوند متعال در چندین آیه از قرآن
به صراحت به مؤمنان دستور میدهد که اگر کسانی را دیدید که دین را زیر سؤال میبرند
با آنها مجالست نکنید و اگر این کار را کردید شما هم حقیقتاً مانند آنها منافق
هستید و خدا منافقان را با کافران در جهنم جمع خواهد کرد(نساء: 140).
مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «ملتهایی
که فکری دارند، انگیزهای دارند متکی به خدا هستند متوکل علی الله هستند، میایستند
و خدای متعال به آنها کمک خواهد کرد. این سنت الهی است اگر مسلمانها بایستند بر
همه ساز و برگ قدرتهای طاغوتی و مستکبر پیروز خواهند شد. (بیانات مقام معظم رهبری،
4/9/97)؛ در جای دیگر ایشان می فرمایند: در دو جای قرآن «استقم» دارد (شوری: 15)
و ( هود ، 112) استقامت کردن. یعنی؛ ثبات
ورزیدن در این راه و تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار نگرفتن، راه راه همواری نیست.
راه خدا راه تلاش در راه خدا راه اقامه حق و عدل، راه رسیدن به تمدّن اسلامی، نظام حقیقی اسلامی و
جامعه اسلامی راه دشواری است. راهی است که پیغمبران در آن راه با زحمت حرکت کردند
و پیش رفتند.(بیانات مقام معظم رهبری،
18/8/98). از این رو در جامعهای که افراد آن با هم مرتبط هستند و با
یکدیگر پیوند اجتماعی بر قرار کردهاند میتوانند با استقامت در برابر تهاجمات
دشمنان و ارتقاء سطح فرهنگی بینشی خود، جامعه خود را از یوغ استکبار و استعمار
نجات دهند و امید به پیروزی و نصرت الهی و تحقق وعدههای الهی درباره صابران داشته
باشند.
3. 2. برطرف
شدن موانع هدایت در جامعه
اسلام در برابر موانع هدايتِ انسان به راه مستقيم
الهى، به هيچ روى كوتاهى و نرمى نشان نمىدهد. عالمان مسلمانراه سعادت دنيوى و
اخروى انسان را استقامت در اعتقادات به اصول اسلام وثبات در عمل صالح و دفاع مستمرآگاهانه
از آموزههاى دينى مىدانند و براى اجراى فرمانهاى الهى در جامعه، امر به معروف و
نهى از منكر را واجب مىشمارند (طوسی، 1407 ق، ص 309). تعاليم دينى كه مصالح
دنيايى و اخروى آدمى را هدف گرفتهاند، با سهلانگارى و عدم مقاومت ناسازگارند و دين اسلام رسيدن به
اين هدف را تنها در سايه عمل مستمر و دقيق تعاليم متعالى شريعت مىداند (حلی، بی
تا، ص۵۴۰). بنابراین برخی موانع هدایت انسان کوتاهی و سهل انگاری و عدم ثبات و
مقاومت نداشتن در برابر دستورات الهی است که خود همین مسآله باعث سنت های الهی مثل
سنت استدراج[2] و اضلال[3] خداوند در جامعه گردیده و آن جامعه رو به نابودی می
گراید.
نتیجه گیری:
هدف نهایی از خلقت انسان رسیدن به کمال مطلوب و
عبودیت است و در این مسیر پرفراز و نشیب مشکلات متعدد و موانع مختلفی وجود دارد که
هر یک راه حل مخصوص به خود و ابزار بینشیـ کنشی هماهنگ با خود میطلبد، ولی میتوان
به ضرس قاطع گفت: اصلیترین مؤلفه و برندهترین سلاح در ریشه کن کردن موانع کمال،
استقامت و پایداری است که باید از همان ابتدا در وجود انسان نهادینه شود و اگر
افراد جامعه با اطلاع از دستاوردهای مقاومت در مسیر حق قدم گذارند یقیناً با آغوش
بازتر و پشتوانه فکری محکمتری به نبرد با سختیها خواهند رفت؛ در این میان از آنجا
که اجتماع از مهمترین ارکان اعتلاء و پیشرفت انسان محسوب میشود و سایر ابعاد به
گونهای زیر مجموعه آن حساب میشوند به چند نمونه از مهمترین دستاوردهای اجتماعی
مقاومت از جمله تقویت وحدت و همبستگی اجتماعی، رشد فضائل اخلاقی ـ اجتماعی، ایجاد
عدالت اجتماعی، برخورداری جامعه از سنت امداد الهی، نزول برکات معنوی در جامعه،
نصرت و پیروزی در جامعه، خنثی سازی توطئههای فرهنگی ـ اجتماعی دشمنان اشاره شد؛
به امید اینکه بتوان با انس بیشتر با تعلیمات قرآن کریم، و کاربردی کردن دستورات
دین در متن جوامع بشری هر روز به هدف اصلی از انزال کتب و ارسال رسل و رهایی از
زیر چتر مستکبران عالم نزدیک تر شد.
کتاب نامه
* قرآن
کریم ـ ترجمه مشکینی، علی، اول، تهران، مرکز نشر قرآن
کریم، 1389.
1. انوری، حسن، (1381)، فرهنگ بزرگ سخن،
تهران، بی نا.
2. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، (1404)، انوار
درخشان، تحقیق: محمدباقربهبودی، تهران، کتابفروشی لطفی.
3.
حلى، (بی تا)، مناهج
اليقين في أصول الدين، تهران، دار الأسوه.
4.
خمینی، روح
الله(1368)، صحیفهی نور، تهران: موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی.
5.
دهخدا، علی اکبر،
(1361 ش)، لغتنامه دهخدا، تهران، چاپخانه
وزارت ارشاد اسلامی.
6. راغب اصفهانی، ابوالقاسم،(1412)، معجم
مفردات الفاظ قرآن، بی جا، دارالکتاب العربی، مؤسسه مطبوعاتی
اسماعیلیان.
7. شاذلی، سیدبن قطب بن ابراهیم، (1412ق) فی
ظلال القرآن، بیروت ـ قاهره: دارالشروق.
8. شریف الرضی، محمد بن حسین،1379 ش، نهج
البلاغه، مترجم و شارح: فیض الاسلام اصفهانی، علینقی، محقق / مصحح:
فیض الإسلام، ج ۴، تهران، مؤسسه
چاپ و نشر تألیفات فیض الإسلام.
9. طباطبایی، محمد حسین، (1417ق) تفسیر المیزان، قم،
دفتر نشر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
10. طبرسى فضل بن حسن، (1372
ش)، الف، مجمع البيان
فى تفسير القرآن، با مقدمه
محمد جواد بلاغى، انتشارات ناصر خسرو، تهران، سوم.
11.
طبرسی، فضل بن
حسن، (1382) ب، جوامع الجامع، تهران: انتشارات
تهران و مدیریت حوزه علمیه قم.
طوسى، خواجه نصير الدين، 1407 ق، تجريد الاعتقاد، ناشر: دفتر
تبليغات اسلامى.
12.
فراهیدی، خلیل بن
احد، (1410ق) العین، قم: انتشارات هجر.
13.
لیثی واسطی، علی
بن محمد، (1383) عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، قم: دارالحدیث.
14.
مجلسی، محمد باقر
بن محمدتقی، (1403ق) بحارالانوار، بیروت، دار
احیاء التراث العربی.
15.
محمدى، : على، (بی
تا) شرح كشف المراد، ناشر: دار الفكر، مكان چاپ: قم
16.
17.
مصباح یزدی،
محمّدتقی، (۱۳۷۹)، جامعه
و تاریخ از دیدگاه قرآن، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چ۲.
18.
مکارم شیرازی،
ناصر، (1382) تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
19.
میبدی،
رشیدالدین،احمدبن ابی سعد، (1371)، کشف الأسرار و عدة الأبرار،
تحقیق: علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات امیر.
[1]«إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ
لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ (9) وَ ما
جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَ مَا
النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (10) إِذْ
يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ
ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ
عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ (11)إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى
الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي
قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ
اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ (12)»« آن هنگامى را كه به پروردگارتان استغاثه
مىكرديد، و خداوند استغاثهتان را مستجاب كرد (و فرمود:) من شما را به هزار نفر
از ملائكههاى منظم شده كمك خواهم كرد (9).و خداوند اين وعده را نداد مگر براى
اينكه بشارتى بر شما بوده و شما دلهايتان قوى و مطمئن شود، و هيچ ياريى جز از
ناحيه خدا نيست كه خدا مقتدرى است شايسته كار (10).آن هنگام را كه افكند بر شما
خمار خواب را تا آرامشى باشد از ناحيه او، و او فرستاد بر شما از آسمان آب را تا
با آن تطهيرتان داده و از شما چرك شيطان را ببرد، و دلهايتان را محكم ساخته (و جا
پايتان را سفت كند) و در نتيجه قدمها را استوار سازد (11).آن هنگام را كه خداوند
وحى كرد به ملائكه كه من با شمايم پس استوار بداريد كسانى را كه ايمان آوردند.
بزودى در دلهاى آنان كه كافر شدند ترس و وحشت مىافكنم، پس شما بالاى گردنها را
بزنيد، و از ايشان هر سرانگشت را قطع كنيد (12).»
[2]«وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا
يَعْلَمُونَ وَ أُمْلي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» (اعراف، ۱۸۲) « و
كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند از جايى كه خودشان نفهمند استدراجشان نموده و
مهلتشان مىدهيم به درستى كه كيد و گرفتن من سخت و محكم است.»
[3]. بقره، ۲۶.